من از سیاست هیچی نمی دونم ... نمیدونم کدوم کثافتی داره چی می کنه و کدوم لجنی باید چی کار کنه که اینطور نشه ! من گوشم به این حرفا بدهکار نیست که کی مقصره و چرا ... چون هیچی نمیدونم ...

فقط می دونم جای این بچه ها زیر خروارها خاک نیست ... رفتن این بچه ها درد داره ... بچه هایی که توی کفن انگار خوابن و قراره به زودی بیدار بشن ... دلم سووووخته اس ... شاید فقط کمی کمتر از دل مادراشون ... انگار که اون سر دنیا نیستن ... انگار که تمام این جسد ها بیخ گلوی منه ... جلو چشمای منه ... لعنت به همه ... لعنت به همه ی اونایی که به نوعی مقصرن ...

پ ن : نمیخواااااااااااااااااااااام کسی اینجا با سیاست جواب منو بده ... نمیخوام نظر بده که چون و چراش اینه .... میخوام که کسی باهام همدردی کنه ... همین !چرا خودمون رو لحظه ای جای مردم غزه نمیزاریم ؟ از آرامش لعنتیتون چقدر مطمئنید ؟ اینکه فردا نوبت ما و بچه هامون نیس ؟

پ ن :ترانه مایکل هارت برای کودکان غزه : دانلود کلیپ

بهار دارد به تنهایی خدا فکر میکند ...

دیشب که پرسید : خدا بابا مامان نداره ؟ و جوابش را دادم که نه ... فکر نمیکردم انقدر غصه ی خدا را بخورد ... از صبح تمام کارتون هایش را برای خدایش گذاشته و سعی کرده او را از تنهایی دربیاورد ... حتی من و علی را هم با خدا قسمت کرده ... و قرار است نی نی هم داداش هر دویشان بشود ...

از من قول گرفته کاری نکنم که خدا از خانه مان با دلخوری برود ...اخم نکنم اگر اتاقش را به هم ریخت وقت بازی ! بلوک ها را تند و تند جمع نکنم از زیر دست و پا ! و بگذارم هر چقدر میخواهند هر دویشان بازی کنند و با هم وقت بگذرانند ...

من این وسط مانده ام چ کنم !!!!!

-----------------

پ ن : بهار در ادامه متن  ادامه مطلب ...

بهار دارد به تنهایی خدا فکر میکند ...

دیشب که پرسید : خدا بابا مامان نداره ؟ و جوابش را دادم که نه ... فکر نمیکردم انقدر غصه ی خدا را بخورد ... از صبح تمام کارتون هایش را برای خدایش گذاشته و سعی کرده او را از تنهایی دربیاورد ... حتی من و علی را هم با خدا قسمت کرده ... و قرار است نی نی هم داداش هر دویشان بشود ...

از من قول گرفته کاری نکنم که خدا از خانه مان با دلخوری برود ...اخم نکنم اگر اتاقش را به هم ریخت وقت بازی ! بلوک ها را تند و تند جمع نکنم از زیر دست و پا ! و بگذارم هر چقدر میخواهند هر دویشان بازی کنند و با هم وقت بگذرانند ...

من این وسط مانده ام چ کنم !!!!!

-----------------

پ ن : بهار در ادامه متن  ادامه مطلب ...

وقتی هست ، قدر پرحرفی هایش را نمیدانم ...

دقایقی که نیست ، سالهای سختی ست ... تنهایی ناگزیری ست ...

خدایا ! شکر بخاطر بهاری که هست ... فصلی که مادام کنار فصل من خیمه زده ...  ادامه مطلب ...

یکی به گوش هیئتی های محله مان برساند :

بر طبل هایتان ارام هم که بکوبید ، قلب من باز به عشق امام مظلومم میکوبد !

زنجیر هم که نزنید ... شانه های من زیر بار این مصیبت هزار و چند سال پیش خمیده است !

بر سینه نزنید ... اینجا سینه ای همه ی عمر سوخته است برای حسین و اهل بیتش ...

سیاهپوش هم که نشود این شهر ، من عوض تمامی تان سیاه میپوشم ...

بخدا امام حسین حیف بود مردم !

جای مرا در روضه های بی اثر زنانه تان خالی نکنید ... من هر شب و هر روز برای دل خودم روضه ای میخوانم از خون و اتش و درد ... روضه ای که نه شربت و حلوا دارد ... نه سفره های رنگین غذای عذا !!!! اینجا آب اشک است و غذا ماتم ...

بخدا امام حسین مظلوم بود مردم !

---------------

پ ن : نذر کردم سال بعد اگه عمری بود ، اگه خدا نگهش داشت برام  ، واسه ش لباس علی اصغر بگیرم و بپوشم تنش ...یه جورایی مورد توجه اقا حسین (ع) باشه !

کف دستم چیزی را بنویس که دوست داری از تو باور کنم ...


باد که می آید

خاکِ نشسته بر صندلی بلند می شود

می چرخد در اتاق

دراز می کشد کنار زن ،

فکر می کند

به روزهایی که لب داشت.

 

 

از : گروس عبدالملکیان

چه دلخوشی نکبتی ست ...

انتظار حقارت و نیاااااااز ...

گور به گور شود این رفاه ...

لعنتی !

همسایه ی فقیرم ، ساعتها در صف یارانه هاست ...

--------------

دعوتید به دانلود آهنگ : رضا یزدانی - برج