وای بر احوال برگ بی درخت ...

خلوتی حزن آلود اینجا را چگونه و با چه دست و چه  نگارشی میتوان پس زد ... این خانه ی گرفته ی اندوهگین را با چه قصه و کدام رویداد می شود از غبار رهانید ... ؟

شگفتا

  

    که نبودیم

     

         عشقِ ما ، در ما

     

              حضورِمان داد...



احمد شاملو❤

غلط کردم . مرا ببخش :(

سلام وبلاگ جانم 

رویم سیاه ... 

ببخش .جاهلی کردم . بهانه آوردم میدانم . تو را که آغوشت همیشه ی خدا برای حرفهایم باز بود اینهمه بی کس و تنها رها کردم این گوشه ی دنیا ، رفتم که چه ؟

مگر اینستاگرام میتواند جای تو را پر کند ؟ 

چه مرگم شد که اینجا را رها کردم و آنجا نوشتم ...

گردن کجم را ببین ...

نگاه پشیمانم را ...

قربان سرت ، وبلاگ نازنین خودم ❤

آمده ام که بمانم و با خودت باشم فقط و فقط 

بگذار گردگیری ات کنم

اجازه بده در آغوشم بفشارمت عزیز دلم ...

از اینجا هیچ جا و هیچ کجا نمیروم . قول قول قول 

پ ن : تشکر از علی بزرگوار و دیگران که ما را خاطرشان ماند و پیگیر و جویا بوده اند .