باید مُرد ...

لب تر کنی هرچه خواهی شوم

نوشتم با این ترانه و کمی تمرکز میشود سکته ی اول را زد . همان موسیقی  آغازینش برای لمس شدن یک جَنب بدن کفایت میکند . نوشتم دلم میخواست کسی این ترانه را به من تقدیم میکرد . با آب و تاب نوشتم . غلو نبود. دیوانه ی "دریا کجاستِ " چارتار شده بودم . برای چند نفر فورواردش کردم . هیچکس مثل من نبود . هیچ کدام همچین که بگویی ... 

من تنها دیوانه ی این حوالی ام .

بعضی متون ،فیلم ها،صداها انگار مازاد از حد و اندازه شان روی من اثرگذارند . 

قبول دارم . من یک جور متفاوتی خلم  :/ 

پ ن : میرقصی در یادم 

از غیر از تو

من آااااازادم ...

از هر طرف که رفتم ،جز وحشتم نیفزود

وقتی میگن مردا کون و سینه دوس دارن یاد مرغ فروشیا و پروتئینیا می افتم که زدن : ران ،سینه،فیله،پا ...کوفت 

و تصورم از اون مردها حیوونی مث سگه . که میمیرن برا گوشششششتتتت 

رو که مرا یاد تو بس...

استاد باشی . جنتلمن و خوشتیپ و عطر و ادوکلن زده باشی. ارائه ی درس عالی . حضور آموزشی ات در کلاس مثبت و مفید . وقتی درس سه واحدی را به منننن،  ۱۰ بدهی و معدلم را از الف بیاوری به خااااک ،از دید من "مرتیکه"ای . 

پ ن: آی ام شدیدالعقاب. میبینی استااااااد ...