ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
روزها از پی هم با شتاب و هول و تعجیل در عبورند.
روزگارِ بارور از ناگهان های بیشمار ...
عمر،این عمر لعنتی اگر دست آدم بود که آسوده و با فراغ بال یک نقطه میگذاشتیم همینجا و تمام. عمر بیهوده ی پوچ و کژ و دون ...
هی بغض ها را با قرص قورت میدهی و هی با وقاحت ادامه میدهی و پوست روی پوست می اندازی ...
روزهای عمر بیهوده و بغض آلوده باشتاب در عبورند و به درک که در گذرند ...و به درک که میگذرند