تلخ است که لبریز حقایق شده است
زرد است که با درد موافق شده است
عاشق نشدی و گر نه می فهمیدی 
پاییز بهاری است که عاشق شده است

میلاد عرفان پور

---------------

پ ن : چه دلخوشی خوبیست ... اینکه ۹۰ روز پاییزی را پیش رو داریم ... البته اگر عمری باشد برای گذران این روزها ... !

پ ن : تقدیم به بچه های دیروز همشاگردی سلام

مادر بزرگم میگفت: اگه میخوای خدا رو بخندونی...

بشین از برنامه هات واسش حرف بزن

 از عشق سگی/ آلخاندرو گونزالز

 ......................

پ ن :و من تمام امیدم به اینه که این وضع تموم بشه ... زندگیم رنگ و بوی تازه ای بگیره ... شاید اگر از

این خونه بریم ، خیلی چیزا درست بشه !

خدایا بخند ... !

خاطرم نیس تا 16 سالگی بیشتر از تو ، از کی بدم می اومد ...! عین یه بختک بزرگ ... عین یه سد محکم جلوی من ... چقدر رو اعصابم بودی !

یادمه ... یادته ... ؟

یادته دیکتاتور بودی ... یادته اذیتم می کردی ؟ یادته چقدر میتونستی بد باشی ؟

اون روزها گذشت ... کودکی های من ... نوجوونی های تو ...... 4 سال اختلاف سنی زیادی نبود اما دنیای من و تو به سبب تو ! خیلی با هم فرق می کرد .چشم دیدن هم رو نداشتیم !!!و خوب میدونی من بی دفاع بودم و باعثش تو بودی !

اما حالا چی ؟ چطور میتونی اینقدر مهربون باشی ... اینهمه خوب و دلسوز و یکرنگ و دل نگران ؟

سنگ صبور روزهای تلخ من ! حالا شدی عزیزترین موجودی که گاهی از همسر و فرزندم هم برام عزیزتر میشی ... از مادر و پدر!چی باعث میشه بتونی اینقدر دلواپس باشی و نگران اینکه زندگی ماها خوبه ... روی رواله یا نیست ؟این علاقه ی من نه بخاطر حمایت هاته... نه بخاطر اینه که فکر کنی تا کنارمی دوستت دارم ! نه ... تو اونقدر خوبی و مهربون که دوست دارم تمام خوشی های دنیا همیشه مال تو باشه ... برای تو باشه ... شاید تصورش برات سخته که الان چه بغضی توی گلومه وقتی به تو و خوبی هات دقیق تر شدم ! زنده باشی ... و عاقبت بخیر ... و این تنها کاریه که از من حقیر بر میاد خواهر ! تولدت مبارک ... چ خوب شد که بی رو دربایستی و بی بهانه تونستم حرفهای بیخ گلومو اینجا بهت بگم ... بابت تمام سالهایی که بودی از خدا ممنونم ... حتی روزهای لج و لجبازی های خواهرانمون ! و از خدا میخوام به حق روزهایی که می گذرونم در کنار همسر مهربون و دوست داشتنی ت  همیشه دلت خوش و لبت خندون باشه ...

فدای تو

ارغوان ... کسی که باشی یا نباشی کنارش ، همیشه دعا گوی توست!

امروز تولد توست.

ستاره های نگاهت را

بگو ببارند ،

زمین، نمیرد از تشنه گی.

عکس کوه,عکس های زیبای کوهستان,عکس هایی از کوه

 تولدت مبارک ... استاد محمد نوری

اگر تا به امروز بر این عقیده م شک داشتم ٬ امروز با شنیدن این شعر و آهنگ یقین پیدا کردم اگر سالها پیش ... وقتی هنوز درگیر این زندگی نشده بودم ُ شاعری سر راهم سبز می شد و مصرعی برای من می خواند محال بود دستانم را به دستش نسپارم !!!! حتی اگر بزرگترین عیب های دنیا را داشت ...

من دیوانه ی شعرم و شاعران را دیوانه وار دوست دارم ... و این اصلا خوب نیست !

............

پ ن :چقدر زیباست این ترانه :

 به من نگاه کن با صدای مهدی یراحی و دکلمه احسان علیخانی

با خوک کشتی نگیر ، چراکه تو لجن مال می شوی ولی او لذت می برد.

چرچیل

------------------

پ ن :مادرم اینجاست ... سرش پایین دارد برای من سبزی خوردن پاک می کند ٬ چقدر مادر داشتن خوب است ... یعنی میرسد روزی که من هم با این سکوت و مظلومیت در خانه ی بهار ٬ برایش کاری کنم ؟ و او به واسطه ی داشتن من تمام دنیا را اندوخته ای تمام ناشدنی برای خودش بداند ؟! 

صدبار با خواهش و عجز و التماس ازشون خواستم به بهار نگید مامانت نی نی داره تو شکمش ... بچه م هر روز انتظار داره از خواب که پا میشه نی نی اومده باشه ... این جماعت مگه می فهمن ؟ جالب اونجاست یه سره به بهار میگن مامان قراره برات داداشی بیاره ...

داداشی !!!!!!

 سرشون درد می کنه واسه دخالت ... می میرن برا پسر ... اینقد میگن پسر که مطمئنم علی منتظره بچه پسر باشه و اگه دختر باشه کلی حالش گرفته میشه ... هر چند وقتی بحث اش پیش میاد میگه فقط سالم باشه هر چی خدا بخواد !

----------------

خدایا ! به این جماعت عقل و شعور که ندادی ٬ کمی ساکتشون کن ... کاری کن کمتر حرف بزنن ...

آمین

تو آفتاب‌ ِ نیمه‌ی مردادی ،

                         من ...

                                                           دانه‌های برف ِ زمستانی

هی از تب ِ تو آب شدم دیگر ، چیزی نمانده ‌است به پایان‌ام ...

" فاطمه حق وردیان "

---------------

پ ن : چقدر دلم یکهو گرفت ....احساس می کنم کسی ٬ جایی ٬ دلش برای من بدجور تنگ است ... احساسم به من هرگز دروغ نمی گوید !

برای زهره ی عزیزم : شکوه - نامجو

این هفته رو با سرگیجه های شدید٬ تهوع و بی حوصلگی و البته مهمان های سر زده سر کردم

خوبی اش این بود دو آهنگ داشتم برای گوش دادن و لذت بردن :پیشنهاد میکنم دانلودشون کنید !

من رفتم با صدای امیر اسید و همخوانی ارغوان

و

dance again جنیفر لوپز و پیتبال

بارها و بارها با تکرارشان حال و هوایم را عوض کردم ... خصوصا وقتهایی که با صدای بلند ٬ لوپز رو همراهی می کنم ( به من چه که لوپز بی ادبه و معنی این ترانه جالب نیس !!!!)

--------------

پ ن : امروز وارد ششمین سال زندگی مشترکم با علی شدم ... به امید روزهای خوب !خداییش به علی حسادتم میشه به جهت داشتن چنین همسری