نقطه و پایان

آدمها بی پایانند

مرگ تمامشان نمیکند. 

آدمها ابدی اند 

فقر و قحطی و بیماری تمامشان نمیکند.

جنگ و گلوله و خون ،گورهای دسته جمعی و نسل کشی تمامشان نمیکند . 

آدمها بی نهایتند

غم و مصیبت و رنج،تنهایی و حسرت و شکست تمامشان نمیکند

دریا غرقشان ،آتش خاکسترشان،سیل و زلزله ویرانشان نمیکند

آدمها ماندگارند

محاکمه و اشد مجازات،اعدام و قصاص تمامشان نمیکند

خودکشی و سقوط تمامشان نمیکند

آدمها نمیمیرند

آخر ندارند

آدمها تمام نمیشوند

مگر خودخواسته و داوطلبانه در دیگری...

آدمها تمام نمیشوند مگر در کسی که دوستش دارند

پ ن :ترانه ی love از lana del rey هزاران دور شنیدن و شنیدن و شنیدن ....

"غمممگیییینننننننم"

شکایت از که کنم خانگیست غمازم

حالم نه خوب است ،نه بد ...

میشود گفت بعد از سی سالگی ،زندگی میکنم اما زورکی.و زورکی بودن زندگی است که دردآور و جانفرساست ...

کاش خدا تعرفه ای اضافه میکرد به دستگاه خلقتش.

آنهایی را که از چریدن در مراتع دنیایش خسته اند،داوطلبانه و خودخواسته ، سر میبرید...

حالم نه خوب است ،نه بد

فقط یک جور بیخودی ادامه میدهم 

قطره ایم .اما ندارد هیچ دریا ظرف ما ...

آشوب ها که جدی تر شد،اینترنت و به پیوست آن تلگرام تق و لق شد . فیلتر شکن نصب نکردم . همانجا سر جایم ماندم. نت آمد و دوباره رفت.دوباره رفت و آمد . این روزها سرنوشت تلگرام در هاله ای از ابهام است . من اما دلم میخواهد طوری بشود که برگردیم روستاها و مراتع آبا و اجدادی مان . تا آنجایی عقب بکشیم که مادرم از طویله صدایم بزند که :"ارغوان بیا این سطل شیر را ببر". 

پ ن : دلم میخواهد برگردیم به زندگی