ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
کیان: مامان!من توی مدرسه کرانچی گرفتم . بعد کاوه به من نگا کرد و پرسید :بازم پول داری برا منم بگیری؟
-خبببب :)
کیان در ادمه: خب منم براش گرفتم .
- کار خوبی کردی امیدم :)
کیان:آره . چون منم اونروز بوفه بسته بود. کاوه لقمه داشت . ازش پرسیدم چیزی برا منم داری ؟! اونم به من از لقمه ش داد ...
- :))))
پ ن: این موجودات از طفولیت رفیق بازن و با مرام. بیخود دم از رفاقت نمیزنن آقایون. بایه قاشق غذا میخورن تو کوه و سفر . رخت همو میپوشن. شونه و حوله که هیچ، با چشمای خودم دیدم مایو به هم قرض دادن .
بعد خانمه به صمیمی ترین دوستش میگه: فلانی اجازه هس از رژ یا ریمل ت بزنم؟
فلانی: :/
چی بگم من :(
+In the end . Tommee profitt
+Dream. Imagine dragons( فقطططط فریادهاش)
In the end لینکین پارک رو بیشتر می پسندم!
اوهوم
اما این کاور رو هم من دوس دارم
دنیای کودکان دنیاییه برای خودش...عالی و لذت بخش..بهمین خاطر لازمه بعضی وقت ها آدم بزرگ ها هم ی سفری تو عالم کودکان خودشون داشته باشند...لحظه های زیبایی داشته باشی تو این شب های پاییزی..
بله .درست میفرمایید
روزگار شما هم خوش
خدا نگه داره براتون.
موافقم!:)
زنده باشید . خدا عزیزان شما رو هم نگه داره براتون
درود مجدد خانم ارغوان. خیلی ممنونم که تشریف آوردید وبلاگم. مرسی که مطلبو خوندید
سلام
خواهش میکنم . مطلبتون خیلی خوب بود
خدایا من راضی ام قربون کیان بشم
خدانکنه ای عاشق
لطفا مطلب منو بخونید
عالی بود