تیر خلاص ...

این پست را به احترام یک دوست که بر شاد بودنم پافشاری داشت ، حذف کردم . 
دوستان من آب و سبزه و آفتابند ... کوه و باران و دشت اند . همه ی آن چیزهایی که دوست می دارم .
 فدای شما 
ارغوان 

** خسته ام مثل یتیمی که از او فرفره ای

بستانندو به او فحش پدر هم بدهند :(


نظرات 4 + ارسال نظر
شازده کوچولو یکشنبه 12 بهمن 1393 ساعت 11:31

سلام عزیزم .
از قدیم گفتن گوینده هر کی میخواد باشه ، شنوده باید عاقل باشه
. شما به بزرگی خودت و به اون لطف و مهربونیت اونو ببخش .
من از شنبه این هفته تصمیم گرفتم هر چی اتفاق منفی پیش اومد از هر طرفی که بود ، بی دلیل و با دلیل فقط ببخشم . چون ارزش سلامتی روحی وجسمی خودم از هر چیز و کسی بالاتره.
این هفته با دو تا از دوستام قصد کردیم فقط "رودخانه باشیم و از شرایط زندگیمون بگذریم ، و فقط هر چی مثبت و به درد بخوره باید با خودمون حمل کنیم" .
پرحرفی مو ببخش .
موفق و سربلند باشی عزیزم

سعی میکنم مهربونم . چشم

شیما شنبه 11 بهمن 1393 ساعت 23:59

چی شده؟؟؟؟؟کی این حرف هارو به تو زده؟
هزار واحد روان شناسی ام پاس کنه دلیلی نداره این حرف هارو بزنه...چه بسا خودش هم نیاز داره به یک روانپزشک و روان شناس
ناراحتم خیلی ناراحت :(

ناراحت چی هستی ؟
شیما ! من خوشحالم ... خیلی خوشحال
از اینکه تو توی زندگیمی و دارمت کنارم .
عشق میکنم با تو آجی

علی شنبه 11 بهمن 1393 ساعت 23:40

سلام ارغوان
این پست، پست خوبی نیست ......

واقعیت بود . باید می اومدم و درد و دل میکردم علی ...

گلابتون بانو شنبه 11 بهمن 1393 ساعت 21:16 http://golabatoonbanoo.blogsky.com/

بی خیال!
دلیل نداره واقیت زندگی تو قضاوت های بیرحمانه آدمی باشه که تو بطن زندگیت نیست!
تو خودت بهتر از هر کسی میتونی بفهمی حرفاش واقعیت داره یا نه! فقط باید آروم بشی و فکر کنی.

به چشم بانو

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد