عشق میکنم با تو ...

روز قبلش گفته بودم دنبال لباس مناسبم برای عروسی . فردایش دست مرا گرفت و چرخاند و گرداند توی شهری که به بازارش کاملا ناآشنا هستم هنوز .رفتیم مجتمع بزرگ میلاد ، انتخاب نکردم . پیراهن ساده ای را که من در پی اش بودم ، پر از سنگ و منجق کرده بوند . و حالا باب دلم نبود . او می خندید و میگفت نترس پیدا می کنیم . دربستی گرفت مرا برد جردن . جردن تهران نه . اینجا جردن فروشگاهی ست پر از لباسهای مد روز ، نامزدی و شب و این حرفها ... که فروشنده شان مدعی است آنها رایکراست و بی واسطه از دوبی و ترکیه  میآورد اینجا . زنان و دخترانی هستند که به واقع حاضرند ساعتها فقط یایستند و نگاه کنند و دست بکشند به پیراهن ها و لباسهایی که حتی نصف پولش را ندارند همراهشان . و هی دق بخورند و هی آه بکشند . منم که مال این حرفها نبودم ، بی حرف پیش گفتم نه . برویم جایی دیگر لطفا . آخر به من می آید دنبال آن یکی باشم که خدا می داند چقدر با دست روی کمرش کار شده؟یا مثلا آن یکی که دنباله اش چند متر ! است ؟ فکرش را بکن من توی سالن بچه به بغل با آن لباس چه خوراک خنده ای میشوم . و نه گفتم و رفتیم . دیدید بعضی آدمها آنقدر خوبند که شرمنده میشوی از محبتشان ؟ انگار که تمامی ندارد لبخندشان ، انرژیشان و ظرفیتشان ؟ این خانم دوست همسر من هم از این دسته آدمهای ناب است . همان هایی که برای خوبی همیشه داوطلب اند . از ان دسته زنهایی که کم اند . خلاصه دوباره دست مرا توی دستش گرفت و از خیابان ها رد کرد و ماشین گرفت و برد و برد و برد تا رسیدیم به آخرین جا . گفتم اگر اینجا نپسندیدم دیگر نمیخرم . زد زیر خنده گفت با اخلاقی که تو داری باید از اول می آوردمت اینجا .حق با او بود . اولین مغازه خریدم را کردم . و از پرو لعنتی خلاااااص شدم . و به به ها شنیدم و جیغ ها نثارم کرد که .... من همه ی اینها را گفتم که نگویم لباس خریدم . نگویم مرا عین بچه ها ، بردند خرید . خواستم بگویم در این غربت وسیعععععع ، یک کسی هست که می ارزد به تمام دنیا و من دوستش دارم خیلی . سایه اش مستدام .

 


Sina-Hejazi-Golkhooneh.mp3


نظرات 18 + ارسال نظر
آلما سه‌شنبه 6 خرداد 1393 ساعت 11:29

سلام
نمیدونی چقدر نگران خودت وکیانم
وقت کردی خبری بده ارغوان جان
منتظرما

سلام آلماجان.چندروزی بیمارستان و بیماری ویروسی کیان بودم.تب شدید داشت.الان بهتره اما خب مراقبت بیشتری نیاز داره.سر فرصت دوباره میام عزیز دلم .ممنون ک هستی آلما

آلما یکشنبه 4 خرداد 1393 ساعت 17:26

الهی فدای کیان بشم من
کاش میگفتی علت تبش چیه
اگه بیماری نباشه واسه دندوناش باشه نگرانی نداره عزیز.فقط انگشتتو آبلیمویی کن ویواش بکش جای دندونش حرارت وخارش دندون کم میشه آرومش میکنه. البته ببخش ندونسته طبابت کردما
انشاالله زودتر خوب بشه حال وروز خودت وکیان عزیزم

یک دوست خوب یکشنبه 4 خرداد 1393 ساعت 11:02 http://daneshazar.blogfa.com/

سلام لذت بردم .

آلما شنبه 3 خرداد 1393 ساعت 18:33

سلام خوبی ارغوان جونم
عروسی آبجی برگزار شد بسلامتی
خودت بچه های گلت خوبن عزیز
الهی همیشه به شادی وسلامتی
اومدم بگم ارادتمندم وبیادت جان دل
درضمن دانلودانه هات عالی ان
اینروزا مدام زمزمه اشون میکنم ازبس گوش کردم

سلام آلمای عزیزم.بزرگواری.ن بابا عروسی که اواخر خرداده.این روزا درگیر تب و کلافگی کیانم.وحشتناکه حال و روزم خواهر.فدایت

مامان رهام شنبه 3 خرداد 1393 ساعت 13:52

ارغوان جان بی خیال
چرا غیرتی شدی؟
بخدا کاری نکردیم این برادرانی که گفتم از دوستان صادق هستن که رابطه ی خانوادگی داریم

سلام عزیزم
ن بابا .. دریا که شوخی کرد این حرفو زد .
خوبی تو ؟
بالاخره امروز موفق شدم عکسای رهام عززمو ببینم
ماشالله چه بزرگ شده پسرمون
ببوسش خوشتیپ خاله رو

چه خوب! محبت بعضی دوستها رو نه میشه وصف کرد و نه جبران همیشه به شادی

مامان رهام چهارشنبه 31 اردیبهشت 1393 ساعت 22:52

ارغوان عزیزم
ببخشید که غروب بی مقدمه فقط لینکارو گذاشتم کار واسم پیش اومد و مجبور شدم خاموش کنم
نمیدونم باز شدن یا نه ؟
یکی از عکسا برای اول مهر واون یکی عید امسال
تو هم بچه های نازنینتو ببوس مخصوصا بهار با اون شیرین زبونی که تو ازش میگی
خدا همه ی بچه هارو عاقبت بخیر کنه

علی سه‌شنبه 30 اردیبهشت 1393 ساعت 18:49

سلام ارغوان خانم
چون لینک من را حذف کردید من شما را لینک کردم امیدوارم راضی باشید....
قربان شما

علی سه‌شنبه 30 اردیبهشت 1393 ساعت 18:42 http://fall-a-man.blogfa.com/

سلام
به شما میگویند یک خانم بسیار عزیز واقعا شوهرتون باید بسیار خوشبخت باشه ....
خرید خانم ها واقعا تحملی می خواهد عمیق...

انیران سه‌شنبه 30 اردیبهشت 1393 ساعت 10:09 http://tutiehend7007.blogfa.com/

سلام علیکم
چقدرتغییر!!!!
دلمون براتون تنگ شده بود...
راستی من تغریبا همین جوری تصورت می کردم(البته ابروهای یکم بلندتر...)

خب من ابروهام بلندتره ... این بار کوتاه شدن :)
خوشحالم که هستی کنارم هنوز

mosafer744 سه‌شنبه 30 اردیبهشت 1393 ساعت 00:31 http://www.mosafer744.blogfa.com

سلام ارغوان جان
امیدوارم حال خودت و خونواده عزیز خوب باشه و همگی روبه راه باشین.
و شادی همیشه مهمون دلتون.
خواستم اولین کسی باشی که برای خوندن اولین دلنوشتم دعوت میکنم.
منتظر حضور سبزتون هستم.

محمد دوشنبه 29 اردیبهشت 1393 ساعت 17:51

سلام
ب من رسیدی دیدن عکست حرام بود و علی آقا ناراضی.
ب امید دیدن شمارتون در وب

میبخشید شما ؟
شما کدوم محمدی اصن ؟
شما عددی هستی آیا که شماره میخوای ؟
خیلی .......... بزار دهنمان بسته بماند .

گلابتون بانو دوشنبه 29 اردیبهشت 1393 ساعت 15:49 http://golabatoonbanoo.blogsky.com/

مبارک باشه. کار بزرگی انجام دادی!
گاهی وجود یه همراه تو خریدها خیلی لازمه!

فدایت
ممنون
نه تنها در خرید ... برای من وجود یک همراه همیشه در هر حال لازمه .
من از تنهایی وححححححححححشت دارم گلبانو

آلما یکشنبه 28 اردیبهشت 1393 ساعت 17:22

سلام
ممنون از اظهار لطفت بازم ممنون بابت تبریک
امیدوارم بتونم دوست لایقی باشم برات عزیز دل
حیف که تنها راه ارتباطمون اینه..انشاالله دراسرع وقت برات آدرس میذارم.گفته بودم دوتابچه ناز دارم آیدا ونیماو اسم همسرم علی آقاست...وقتی نوشته هاتو میخونم انگار حرف دلمهخیلی خوب مینویسی کاش منم میتونستم
منتظر پست بعدی ام..

خدا براتون حفظشون کنه
خوشحالم که هستی آلما
دوستت دارم

مامان رهام یکشنبه 28 اردیبهشت 1393 ساعت 10:25

دوست خوب نعمته اونم تو شهر غریب
لباس نو هم مبارک

لبخند کم خرج ترین آرایش دنیا ست
چهره ات به این آرایش همیشه آراسته باد

قربان تو بشم من.لیلا عکس جدید از رهام برام آپلود کن.لینکشو بزار.دلم تنگ شده براش.فدات.ببوسش

Goddess یکشنبه 28 اردیبهشت 1393 ساعت 01:17

سلام

مبارک باشه .. به سلامتی و شادی ان شاءالله!

خوشحالم که می نویسید!

حال و روزتون بهاری

در پناه حق...

شیما شنبه 27 اردیبهشت 1393 ساعت 20:13

خوش به حال شما واسه داشتن همچین دوستی...عروسی داداش من که هیشکی نبود دستمو بگیره...خودم دست تنها جور همه رو کشیدم...پس باید حرف آلمارو تایید کنمو بگم همچین آدمایی رو باید طلا گرفت...

فدای تو

آلما شنبه 27 اردیبهشت 1393 ساعت 18:32

سلام ارغوان جان
اول اینکه هرروز سر میزنم ببینم چی نوشتی واقعا عادت کردم به نوشته هات.
دومش اینکه منم واسه عروسی داداشم حس وحال شمارو داشتم بابت مشکلات وبیماری حس وحالش نبود ولی یه دوست عزیزترازجان دستمو گرفت بردم جایی که خودش میدونه کل شیراز رو بگردم باز لباسهای ساده اونجابیشتربهدلم میشینه خلاصه تالباس پوشیدم وگفتم چه نازه دراتاق پرو رو بست واومدم بیرون پولشوداده بود ونذاشت بفهمم چند بوده قیمتش .گفت کادو روززن وروزمعلم هردوباهم...بگذریم که چقدخوشحالم کرد چقداحساس خوشبختی کردم چقد خداروشکر کردم بابت داشتنش..اینارو گفتم که آخرش بگم اینجور آدمها رو باید طلا گرفت .قدر دوستتو بدون آبجی

آلما جان عزیزم
شما که به من لطف داری
داشتن مخاطبی مثل شما برای من خیلی ارزشمنده
پس شما خانوم معلم هستید ... روزتون با تاخیر مبارک
فدای تو بشم من . ممنون که می آیی و می خونی منو

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد