redskin

1)

بهار : مامان ! توی ایران ما هم سرخپوست هست ؟

من : نه مامان . بیشتر تو آمریکا هستن . 

بهار : رنگ پوستشون مثل خونه ؟ ما چه رنگی هستیم ؟

من : نه مامان . تقریبا صورتی ان . ما سفید پوستیم . حتی اون خانومهایی که تو آرایشگاه دیدی و بهشون گفتی چقدر قهوه ای هستین شما ، اونا هم با اینکه پوستشون تیره بود اما سفید پوستن .- خانم ها برنزه کرده بودن :)-

بهار : خب . حالا بگو ببینم . سرخچوستا وقتی تب میکنن چطور میفهمن ؟ وقتی خدا تمام جاهای صورتشون ، حتی لپ هاشون رو سرخ کرده ؟؟؟!

من : همممممممممممممم ... لابد از داغی کله شون . از بی قراریشون . چشماشون شکل چشمای اونشب تو میشه که تب داشتی . بی تاب و خسته .




2)

 

بهار : مامان دیشب یه خواب وحشتنااااااکی دیدم . ( چشماش برق میزد که اینو گفت (

من : برام تعریف کن خب !( و چشمامو مشتاق ، گرد و خیره کردم ، روی پیشونیم چند تا خط افتاد(.

بهار : خواب دیدم نازنین داره گریه میکنه تو پیش دبستانی . رفتم گفتم نازنین چی شده ؟ گفت : " ازت متنفرررررررررررم بهار !بعد من رفتم به خاله الناز گفتم مادرا ( ماجرا ) رو .

خاله الناز هم گفت : طوری نیست ! اصلا خیلی وحشتناک بود مامان . خواب خیلی بدی  داشتم دیشب  :(

نظرات 5 + ارسال نظر
خاله فاطمه سه‌شنبه 9 اردیبهشت 1393 ساعت 15:07

الهی که من قربونش برم با این سوال پرسیدنش به خدا هر دفعه که باهاش حرف میزنم از سوالاش متعجب میشم
الهی که قربونش بره خاله

duman سه‌شنبه 9 اردیبهشت 1393 ساعت 12:44 http://rendaneh-mast.blogfa.com

چقدر خوبه این دنیای بچه ها!

گلابتون بانو سه‌شنبه 9 اردیبهشت 1393 ساعت 12:33 http://golabatoonbanoo.blogsky.com/

چه دنیای معصومانه ای دارن این بچه ها که همچین چیزی براشون وحشتناکه!

شیما دوشنبه 8 اردیبهشت 1393 ساعت 23:28

ای جانم...بچه م خواب وحشتناکی داشته...

یه ماچ گنده از طرف من برای بهار یادت نره

علی دوشنبه 8 اردیبهشت 1393 ساعت 22:21

زیبا بود دنیای کودکان خیلی زیباست....

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد