خواست

بارها نهیب میزدم خودم را که با تمام تلاشت برای دور بودن از خطاها ، این خطای زنانه را نتوانستی رفع کنی . یکی از شبهای آخر صفر بود، به خاطر ندارم درست کدام شب .پیش از خواب به تصمیمی که نیمه تمام رهایش کرده بودم فکر میکردم . توی فکر بودم که خوابم برد .رفته بودم خانه ی امام حسین (ع)!  نه که حرمش . دقیقا خانه اش بود .از این خانه های مثل خانه ی خودمان . آنجا آبی نوشیدم که بوی گلابش را توی خواب دقیقا حس کردم . در تمام عمرم ، پیش نیامده بود از این دست رویاها ببینم . طول و تفسیر خواب بماند اما تعبیرش شد اینکه من تصمیمم جدی شد و عملی . و از 5 دی رسما حجابم سفت و سخت تر شد . سر و وضع لباسم نامناسب نبوده و نیست .  همیشه حجاب را دوست داشتم . حالا موهایم را میپوشانم و برخلاف انتظارم با استقبال اطرافیان هم مواجه شده ام . راست و دروغش گردن خودشان اما میگویند تازه زیباتر هم شده ای ! اما برای من این حرفها دیگر آنقدر مهم نیست که بخاطرش رأیم اینوری یا آنوری شود . آقا خودش به من فهماند که باید درست شوم و شد .

 

-------------------

پ ن : در دنیای حقیقی ، بعد از بودنم با علی ، با مردی جز درضرورت ، هم کلام نشدم . توی مجاز هم از این پس برنامه ام همین است . آخرش که چه ؟

پ ن 2 : دوستانی که حس میکنند باید مرا کنار بزنند ، با احترام فراوان باهاشان موافقم و از همینجا خدانگهدارتان . اما آن هایی که دوستی با من را فراتر از عقیده و عقاید میدانند ، به دیده ی منت : دوباره سلام !

دانلود : شبی خوش از سیامک عباسی

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد