یک نفر مثل من اینور دارد با قناعت و سازش زندگی اش را پیش میبرد تا آن وسط مسط ها کم نیاورد مردش . که آقای خانه اش آقا بماند و سرش را بالا بگیرد همیشه ی خدا . و من و همین آقا دلمان خوش است اگر اینور نمیتوانیم اعتراضی بکنیم ، کسی آن ور از اوضاع بد ما حرف حسابی بزند . بگوید اینوری ها بخدا مظلومند .

اینجا را داشته باش !

یک نفر آنور مثلا می شود صدای ما ... میشود صدای اعتراض درد و خستگی و صد البته تورم و تحریم . 

کسی به اسم م.نامجو یا مثلا گ.فراهانی و یا با عنوانی چون ش.نجفی .

یعنی الدنگ تر از این جماعت کجای دنیا میشود دید ؟ دختره ی هرزه ی کثافت می شود مثلا نماینده ی من !!!!!!یا آن بی پدر نامجو و بی ریشه و بی نسب نجفی که با خزعبلات چندش و لجنشان به تمام امید و آرزوهای ما برای یک صدا ، فقط یک صدای منجی گند زدند . 

به کی میشود دل خوش کرد ؟ به کدام صدا ؟ که امروز حرف تو را بزند و فردا هم و همیشه دردش درد تو باشد . نه درد خودش . که از بی دردی نمیدانند چه گهی بخورند که شنیده شوند و تق و توق گندشان بشود شهرتشان . ما ایرانی ها خیلی بی عرضه ایم . به هر دری میزنیم تا من بشویم . یعنی بخدا از ایرانی بودنم با وجود این سه کله پوک و امثالهم شرم دارم . 

......................

پ ن : دختر دیوانه ای هم با آن وضع سر و لباس  میرود پای انریکه را چندین و چند بار وسط آنهمه جمعیت _ عین سگ _ می بوسد و می بوسد و آخر سر توی میکروفن زر میزند که :im from iran !

پ ن : سینه سپر کرده ام برای شنیدن انتقاد !

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد