نه مثل اینکه راست راستی وقت رفتن است ...هیچ می دانید توی دلم چه آشوبی ست ؟

تنها جایی را که داشتم توی این دنیا ، بی واهمه حرف دلم را بزنم همین جا بود ...و دارم به خودم مرخصی میدهم تا نباشم ! که حالم بهتر شود ...کمتر روی صندلی بنشینم ، کمتر از استراحتم بگذرم برای خواندن ونوشتن ...

این نفر که بیاید حسابی سرم شلوغ میشود ، نمیتوانم به دیدن دوستان سایبری بیایم ، نمیشود که بیایم نه این که دلم نخواهد ! دلم برای همه تان خصوصا خودم تنگ می شود !

روزی برمیگردم و اینجا را می خوانم ... با خودم قرار گذاشته ام اسم آن هایی را که از یادم نبرند بگذارم دوست ! بگذارم رفیق ! نه از آن هایی که از دیده شان که بروی ، رفته ای !

قرارمان باشد برای وقتی که برمیگردم ... با کلی حرف ! کلی گپ !

همه تان را به خاطر سپرده ام برای روزهای دلتنگی ام ! دوستتان دارم !

من رفتنی شدم، تو زبان باز کرده‌ای!‌

آن هم فقط همین‌ که: "برو، در پناه حق "

-------------------------------

پ ن : کم و بیش می آیم و می خوانمتان ! نه مثل سابق ! اما اگر مجالی باشد ، و عمری ، هستم کنارتان !



  04 Tolou .mp3

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد