خیلی وقت است مثل سابق به خودم نمی رسم .

به من که میرسی ، می گویی : ماه شده ای !!!

ماه خانه ی تو جز شستن جوراب و ریختن چای و نوشتن چرندیات کار دیگری ندارد .

آهان ! رسیدگی به پیرزن یادم رفت .

ماه باردار تو حالش خوب نیست علی ! روزگارش بد است البته میدانم .

نه عطر ها عطرهای قدیمند نه بینی ها ، همانی که بود .

علی ! مردم  بدجور عوضی شده اند  !

-----------------------------------------

پ ن : دارم کنسرت adele را میبینم . میگویم : علی یه نگاه بهش بنداز ! مثل فرشته ها نمی مونه ؟... صداشو گوش کن ! حنجره که نیست ... طلاست .

با چشمهایی طلبکار نگاهم میکنی ....: یعنی تو میگی این از تو بهتره قیافه اش ؟

من : ...

( از اینکه موجبات خنده و شادی ما رو فراهم کردید ممنونم !!!! توی دلم دارم از خنده روده بر میشوم !)

پ ن : تازه داشتم به خوردن چای عادت میکردم . دکتر گفت : نخور ، برای بچه ت مناسب نیست . فیفول بخور بجاش .به راستی ، چه شباهتی دارند چای و فیفول  !

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد