ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
بخوابم. سالها بعد برخیزم. بچه ها رفته باشند پی زندگی شان. مرا انداخته باشند گوشه ی پرتی. پیرزن در حال احتضاری باشم که اگر چشمانش را دوباره ببندد،برای همیشه رفته است.
+نیست شو . علیرضا قربانی
+Again از Archive
+volga boatmen از پل موریه
بیرون از خانه، وقتی با دانش آموزان هستم حالم خیلی بهتر است. به مراتب بهتر و زنده ترم.در واقع وقتی حواسم از خودم پرت است.
چقدر خواستم حواسم را پرت کند و نبود .
و گفت نمیشود .
و گفت نمیتوانم.
اینجا برگشتم تا فقط حواسم از جایی که ایستاده ام پرت شود. و اینجا کمی حرف بزنم ...
چقدر گفتم با من حرف بزن !؟
+lake of the clouds ازآمتیست