به خدا بگویید : 

دلت می آید اینهمه با دل ارغوان بازی کنی ؟ 

امیدوارش کنی و لحظه ای بعد ناامیدش ؟

.........

پ ن : به خودش قسم ، داغدارم ... داغدار روزهای امروز و دیروزم ! تحمل یک نفر این روزها سخت تر از قبل شده ... خیلی سخت تر از پیش ...

من استقلال میخواهم خدا !!!!

سلام

حال شما ؟

نه !هنوز میشود روی دوستی خیلی ها حساب کرد . روی یاد و خاطره ی زنده ام توی دلشان ! این که بعد اینهمه روز هنوز مرا مجازی یا حقیقی ، فرقی نمی کند به یاد دارند . دوستم دارند و نگرانم میشوند ... میخواهند بدانند که روبراهم . دلشان میخواهد که باشم و این بی اندازه مرا به ادامه ی این وضع امیدوار میکند .

دم همه تان گرم ! تک تک نام نمی آورم ، که مبادا کسی را از قلم بیندازم ، که بزرگوارید و ماندگار !

حرف زیاد دارم ، وقت اما ...کم ، خیلی کم ... به قول علی ؛ روال زندگی را از دست داده ام و زمان میبرد تا جمع و جور کنم این وضع را و آسودگی خاطری نسبی را به دست بیاورم .

نیامده ام از روزهای گذشته بگویم که گفتن ندارد میزبانی های خسته کننده و دردناکی که عاقبتش شد این . این که به جای 17 فروردین ، از 9 شب 11 فروردین تا 11 صبح 12 فروردین درد بکشی و منتظر دکتر بشوی تا بیاید .  بیاید و از بخت بد از بالاتنه هم سر نشوی روی تخت عمل و عاقبت بیهوشت کنند ...بیهوشت کنند و چشم وا کنی ببینی که بله ... آش همانست و کاسه همان. که بخش زنان هیچ تغییری نکرده بعد از 5 سال . پتوها و سرویس های هزاران بار مصرف و رسیدگی نکردن های پرستاران بی اخلاق و وضع فجیع و نکبت بار زمین و در و دیوار بخش ، همه پابرجا بود .

کیان 3700 کیلویی را دادند دستم و آمدم خانه . خداییش بچه ی خوب و آرامیست . شکر ... شکر خداوندی را که همیشه و هر لحظه لایق و سزاوار سپاس است .

باید بروم و نمیدانم کی میتوانم دوباره بیایم و بنویسم . بر من ببخشایید که نمیشود بیایم و بخوانمتان . به وقتش ، خدا بخواهد می آیم و میبینمتان .

پاینده و برقرار باشید ... راستی سال نو همه تان مبارک ... اگر نبودم اما به خدا به یادتان بودم .

فدای همه تان ...

----------------------

آهنگ های آلبوم آقای بنفش گروه پالت را بشنوید ... من این روزها کنار کیان هزار دستان و از سرزمین های شرقی و باز بارانشان را غرق میشوم ... در اینهمه خلاقیت و تازگی ... آفرین و احسنت دارند .


عکس