ای کاش که جای آرمیدن بودی

شماره ۱ : دیشب هم مثل خواب دیروز بعدازظهرم، بی وقفه خوابش رو میدیدم. پامیشدم دوباره میخوابیدم . از نو خواب اون ...

رسما دارم روانی میشم...

شماره ۲ : رسیدی به مرحله ی فانی شدن در او 

شماره ۱: هیچ موقع با موهای خیس و حوله ی دورم پیچیده،اینجوری گریه نکردم 

شماره ۲ ، حرفی برای گفتن ندارد و شاید به مُسکِن دسترسی ندارد...

شنیدنی :

Kaleo . Vor i vaglaskogi

نظرات 3 + ارسال نظر
علی شنبه 29 تیر 1398 ساعت 23:01

تو اون شام مهتاب
کنارم نشستی

عجب شاخ گل وار
به پایم شکستی

قلم زد نگاهت
به نقش آفرینی

که صورتگری را
نبود این چنینی

پریزاد عشق رو
مه آسا کشیدی

خدا را به شور
تماشا کشیدی
تو دونسته بودی
چه خوش باورم من

شگفتی و گفتی
از عشق پرپرم من

تا گفتم کی هستی
تو گفتی یه بی تاب

تا گفتم دلت کو
تو گفتی که دریادلی
قسم خوردی بر ماه
که تو عاشق ترینی

تو یک جمع عاشق
تو صادق ترینی

همون لحظه ابری
رخ ماه رو آشفت

به خود گفتم ای وای
مبادا دروغ گفت
گذشت روزگاری
از اون لحظه ناب

که معراج دل بود
به در گاه مهتاب

در اون درگه عشق
چه محتاج نشستم

تو هر شام مهتاب
به یادت شکستم

تو از این شکستن
خبر داری یا نه

هنوز شور عشق رو
به سر داری یانه
هنوز هم تو شب هات
اگه ماه رو داری

من اون ماه رو دادم
به تو یادگاری...

ارغوان جان آهنگ شب مهتاب داریوش را تقدیمت میکنم.امیدوارم خوشت بیاد...شبت طلا بانو...

سپاس

علی شنبه 29 تیر 1398 ساعت 12:51

آدمهای زیبا و دوست داشتنی، بصورت تصادفی بوجود نمی آیند.
زیباترین و دوست داشتنی ترین انسانهایی که می شناسیم، آنهایی هستند که با شکست آشنا شده اند.
آنهایی که رنج را تجربه کرده اند.
آنهایی که از دست دادن را تجربه کرده اند. آنهایی که پس از این رویدادهای دشوار، دوباره مسیر خود را به سمت زندگی پیدا کرده اند.
این افراد، زندگی را به شکل متفاوتی می فهمند. آنرا به شکل متفاوتی تحسین می کنند. ونیز به شکل متفاوتی حس می کنند.
به همین دلیل، آرامتر می شوند....
آرامش سهم کمی از زندگیست که تو آن را پایه گذاری کرده ای...
لحظه های شیکی داشته باشی

سپاس

علی شنبه 29 تیر 1398 ساعت 11:17

سلام چه پست سختی...آرامش را براتون آرزو میکنم...

ممنونم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد